در درون قبرها هیچ چیز نیست
همه چیز در قلبهای ماست
ما می آییم تا خویشتن خویش را
در آیینۀ قبرها ببینیم
ما می آییم تا خاطرات ناتمام خود را
زنده کنیم
ما سنگینی تنهایی خویش را با خود می آوریم
و بر قبرها می افکنیم
و سختی سنگ قبرها آنرا به ما پس می زنند
و باز تنها می مانیم
وتنها باز می گردیم
تنهای تنها
ما برای آمرزش مردگان می آییم
زمزمه هایی می کنیم و بازیهایی می سازیم
تا از گناهان خود فرار کنیم
گناه تکرار بیهودگی هایمان
یا گناه گم شدن هویت خویش
و در اندیشۀ سنگ قبری زیبا
برای آینده ای دور یا نزدیک
تا در پناه آن ابدی شویم
غافل از اینکه
در این قبرها هیچ چیز نیست
همه چیز در قلبهای ماست
—————————
ششم آذرماه نود و سه بر سرمزار پدرم